آیت الله قمی می فرماید:من بزرگترین درس زندگی ام را از یک کفترباز یاد گرفتم.
کفتربازی در محله ما ساکن بود که مایه ناراحتی اهل محل شده بود .همه از دست او شاکی بودند چون همیشه روی بام بود و خانه همسایه ها را نگاه می کرد.
یک روز مردم محل روی سرش ریختند و حسابی او را کتک زدند .اما او دوباره خونین و زخمی روی پشت بام پیش کبوترها رفت.
روزی مردم محل از دست او شکایت کردند و مدتی در زندان بود .اما به محض آزاد شدن باز سراغ کبوترها رفت.
روزی این شخص از من سوال کرد : آقای قمی شنیده ام که شما عاشق خدا هستید؟
جواب دادم گمان می کنم که باشم.
کفترباز ادامه داد: من عاشق کبوترام هستم .به خاطر اونها کتک خوردم ، تو تا حالا به خاطر خدا کتک خوردی؟
من به خاطر کبوترام زندان رفتم تو تا حالا به خاطر خدا زندان رفتی؟
من شب که میخابم می گم کفترام، صبح که بیدار میشم میگم کفترام .خدایی که تو غاشقش هستی هم این قدر برات عزیزه؟؟!!!!!!!!!!
.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::.